loading...
متن عاشقانه
تبلیغات

پریسا بازدید : 1023 جمعه 01 مرداد 1395 نظرات (0)

لرزشی دارد دلم انگار دلتنگت شدم

خوب می دانی که من با عشوه ای خامت شدم

کاش می شد با غزل یک جرعه مهمانم کنی

نیست انگار دلت با من، که درمانم کنی

من که از چشمان مست تو غزل خوان گشته ام

هر دری را غیر تو بر روی این دل بسته ام

منتظر ماندم که شاید یک نظر بر من کنی

ترسم اندوه مرا از کاه چون خرمن کنی

خمره ای دارد دلم، از آب انگور تو پُر

خمره را بگشودم و اشعار من شد همچو دُر

شد شکر ریز از لبت لبهای گرم مست من

مثنوی سرریز شد با یک قلم در دست من

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    آمار سایت
  • کل مطالب : 144
  • کل نظرات : 256
  • افراد آنلاین : 6
  • تعداد اعضا : 62
  • آی پی امروز : 114
  • آی پی دیروز : 148
  • بازدید امروز : 448
  • باردید دیروز : 387
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 4,357
  • بازدید ماه : 15,853
  • بازدید سال : 112,659
  • بازدید کلی : 2,180,802