تا حالا دلت خواسته که همیشه و همه جا در کنار یکی باشی ؟..
تا حالا دلت خواسته به کسی بگی دوستت دارم ؟..
تا حالا دلت خواسته خودت رو برای کسی فدا کنی ؟..
تا حالا خدا رو به خاطر خلقت کسی ستایش کردی ؟..
به این میگن عشـــــــــــق... حس قشنگیه! مگه نه؟
تا حالا دلت خواسته که همیشه و همه جا در کنار یکی باشی ؟..
تا حالا دلت خواسته به کسی بگی دوستت دارم ؟..
تا حالا دلت خواسته خودت رو برای کسی فدا کنی ؟..
تا حالا خدا رو به خاطر خلقت کسی ستایش کردی ؟..
به این میگن عشـــــــــــق... حس قشنگیه! مگه نه؟
لحظه هایم مال تو به قیمت "صفر" تومن
همین که "تو" کنار "من" باشی ثروتمندترین انسانم
تنهایم اما دلتنگ آغوشی نیستم
خسته ام ولی به تکیه گاه نمی اندیشم
چشمهایم تر هستند و قرمز، ولی رازی ندارم
چون مدتهاست دیگر کسی را خیلی دوست ندارم
حال که آمده ای، کمی بیش از نوشیدن یک فنجان چای
کمی بیشتر از یک، دو بوسه بمان
کمی بیشتر از یک آغوش، یک گفتگوی عاشقانه
من سالها بوسه به تو بدهکارم
می بینی برای بیشتر ماندنت چقدر بهانه های زیبا دارم...
باران ببارد یا نبارد
چتر داشته باشم یا نداشته باشم
پاییز باشد یا نباشد
هیچ کدام برایم فرقی ندارد
من از تمام رمانتیک های آبکی خسته شده ام...!
امشب به مهمانی تو می آیم
نه چشمان فریبنده ات را می خواهم و نه لبان خیس تب دارت را
مرا یک آغوش به وسعت دستانت کافی است
دلم گرفته... غم هایم را بغل کن
متنفرم از انسان هایی که دیوار بلندت را می بینند، ولی به دنبال همان یک آجر لق میان دیوارت هستند که،
تو را فرو بریزند...!
تا تو را انکار کنند...!
تا از رویت رد شوند...!
تمام آن چیزی که درباره ی تو در سرم هست
ده ها کتاب می شود
اما تمام چیزی که در دلم هست
فقط دو کلمه است
"دوستت دارم"
آنقدر قوی باش تا هر روز با زندگی روبرو شوی
زندگی یک مسابقه نیست
بلکه سفری است که هر قدم از مسیر آن را
باید لمس کرد
چشید
و لذت برد....
سالهاست که مرده ام
بی تو
نه بوی خاک نجاتم داد
نه شمارش ستاره ها تسکینم
چرا صدایم کردی؟
چرا؟
خدایـــــــــــــــــــــــــــــا
این روزهـــــــا حرفهـــــــــایم بوی ناشــــــکری می دهنــــد
امــــــا تــــــــــــــــــــو
به حساب تنهایی و دردی که میدانــــی بگـــــــذار.....
نام دیگر پاییز است
برگریزان خاطره هایت بیشتر
چند وقتیست هر چه می گردم
هیچ حرفی بهتر از سکوت پیدا نمی کنم
نگاهم اما...
گاهی حرف می زند، گاهی فریاد می کشد
و من همیشه به دنبال کسی می گردم
که بفهمد یک نگاه خسته چه می خواهد بگوید
تو فقط قـــــــــــــرار بگذار…
هــر جـای دنـیـا کـِه بـاشی به دیـدارتــو خـواهـم آمد
چـمـدان خـاطــره ها را هَم خواهـم آورد
من از خدا خواستم، نغمه هاي عشق مرا به گوشت برساند
تا لبخند مرا هرگز فراموش نكني و ببيني كه سايه ام به دنبالت است
تا هرگز نپنداري تنهايي. ولي اكنون تو رفته اي ،
من هم خواهم رفت فرق رفتن تو با من اين است كه من شاهد رفتن تو هستم
شكایت عشق ندیدی چشمهایم زیر پایت جان سپرد
آخر گلویم از صدای های هایت جان سپرد
آخر نفهمیدی صدایم بغض سنگینی به دوشش بود
به دوشش بود اما از جفایت جان سپرد
آخر نترسیدی بگوید عاشقی نفرین به آیینت كه از چشمان جادویت خدایت جان سپرد
آخر نمی دانی و می دانم كه می دانم نمی دانی كه دل در خواهش آن انزوایت جان سپرد
آخر چقدر عزلت نشینی از برای یار دلگیر است بخوان شعرم كه شعرم در هوایت جان سپرد
آخر ... فریاد
تنهایی عین آتش زیر خاکــــــستر است گـــــــاهی فـــــــکر میکنی تمـــــــــام شده ...
امّـــــا یــک دفــــعه همه وجودت را آتــــش مـــــــــــیزند ...
باید بدجنس باشی..!! تا عاشقت باشن……!!
باید خیانت کنی………!! ………. تا دیوونه ات باشن…!!
باید دروغ بگی……………!!……..تا همیشه تو فکرت باشن…!!
باید هی رنگ عوض کنی……!!…………..تا دوسِت داشته باشن…!!
اگه ساده ای …!!…اگه باوفایی…!!….اگه یک رنگی…!!………همیشه تنهایی…!
به یاد بودنت شمع می آفروزم
درتنهایی امروز شمع دستم راسوزاند یاده روزی افتادم که دل سوخته آت شده ام
افسوس ...
تعداد صفحات : 4