امروز به اتاقت که رفتم، هنوز هوای اتاق بوی عطرت را به یادگار نگه داشته بود
یاد اخرین یادم تو را فراموشی که باهم شرط کردیم افتادم
یاد چشمان مهربانی که تمام آسمان را در خود جای میداد
یاد آن دست هایی که سردی زندگی را برایم گرما می بخشید
امروز به اتاقت که رفتم، هنوز هوای اتاق بوی عطرت را به یادگار نگه داشته بود
یاد اخرین یادم تو را فراموشی که باهم شرط کردیم افتادم
یاد چشمان مهربانی که تمام آسمان را در خود جای میداد
یاد آن دست هایی که سردی زندگی را برایم گرما می بخشید
من از خدا خواستم، نغمه هاي عشق مرا به گوشت برساند
تا لبخند مرا هرگز فراموش نكني و ببيني كه سايه ام به دنبالت است
تا هرگز نپنداري تنهايي. ولي اكنون تو رفته اي ،
من هم خواهم رفت فرق رفتن تو با من اين است كه من شاهد رفتن تو هستم