تنهایی ام را کسی شریک نیست
مطمئن باش
دست احتیاج به سمت تو که هیچ
به سمت خودم هم دراز نخواهم کرد
شاید که تنهایی هایم
از تنهایی دق کند...
تنهایی ام را کسی شریک نیست
مطمئن باش
دست احتیاج به سمت تو که هیچ
به سمت خودم هم دراز نخواهم کرد
شاید که تنهایی هایم
از تنهایی دق کند...
حرف بزن...!
صدایت را دوست دارم
بگو...
فقط بگو...
در آغوشم بگیر
و درگوشم از "ماندن" بگو
از دوستت دارم هایی که از شنیدنش دلم بریزد...
دوست داشتنت بزرگترین نعمت دنیاست، مرا شاد میکند
لبخند را به دنیایم هدیه میکند... حتی این روزها گاهی پرواز میکنم
من این دوست داشتن را بیشتر از هر چیز در این دنیا دوست دارم...
بودنت را دوست دارم
وادارم می کنی که
به هیچ کس فکر نکنم جز تو
نگاهت را گره بزن به هر لحظه من
حس امنیت میکنم
وقتی تو درگیر منی
هیچ گاه "به خاطر" "هیچ کس" دست از "ارزشهایت" نکش
چون زمانی که آن فرد از تو دست بکشد...
تو می مانی و یک "من" بی ارزش...
کنج گلویم قبرستانی است پر از احساسهایی که زنده بگور شده اند، به نام بغض...
عشق گمشده من... نبودن هایی هست که هیچ بودنی جبرانشان نمیکند،
و آدمهایی که هرگز تکرار نمی شوند... و تو آنگونه ای... فقط همین...
نام دیگر پاییز است
برگریزان خاطره هایت بیشتر
نه نرو... صبر کن قرارمان این نبود باید سکه بیندازیم...
اگر شیر امد تردید نکن که دوستت دارم...
اگر خط امد مطمئن باش که دوستدارت هستم..
صبر کن سکه بیندازیم، اگر دوستت نداشتم...ان وقت برو
روزگــــــار ؛ نبودنت را برایم دیکتـــه می کند
و نمره ی من باز می شود صفـــــــــــر
هَنـــــــوز
نبودنت را یاد نگرفته ام