حرف بزن...!
صدایت را دوست دارم
بگو...
فقط بگو...
در آغوشم بگیر
و درگوشم از "ماندن" بگو
از دوستت دارم هایی که از شنیدنش دلم بریزد...
حرف بزن...!
صدایت را دوست دارم
بگو...
فقط بگو...
در آغوشم بگیر
و درگوشم از "ماندن" بگو
از دوستت دارم هایی که از شنیدنش دلم بریزد...
دوست داشتنت بزرگترین نعمت دنیاست، مرا شاد میکند
لبخند را به دنیایم هدیه میکند... حتی این روزها گاهی پرواز میکنم
من این دوست داشتن را بیشتر از هر چیز در این دنیا دوست دارم...
عشق یعنی جسم و جانم مال تو
عشق یعنی پرسش از احوال تو
عشق یعنی از خودم من خسته ام
عشق یعنی به تو دل بسته ام
دوستت دارم هدیه ایست که هر قلبی،فهم گرفتنش را ندارد
قیمتی دارد که هر کسی،توان پرداختش را ندارد
جمله ی کوتاهیست که هر کسی،لیاقت شنیدنش را ندارد
بی شک تو همیشه لایق این هدیه کوچک من هستی
کنج گلویم قبرستانی است پر از احساسهایی که زنده بگور شده اند، به نام بغض...
عشق گمشده من... نبودن هایی هست که هیچ بودنی جبرانشان نمیکند،
و آدمهایی که هرگز تکرار نمی شوند... و تو آنگونه ای... فقط همین...
لحظه هایم مال تو به قیمت "صفر" تومن
همین که "تو" کنار "من" باشی ثروتمندترین انسانم
حال که آمده ای، کمی بیش از نوشیدن یک فنجان چای
کمی بیشتر از یک، دو بوسه بمان
کمی بیشتر از یک آغوش، یک گفتگوی عاشقانه
من سالها بوسه به تو بدهکارم
می بینی برای بیشتر ماندنت چقدر بهانه های زیبا دارم...
امشب به مهمانی تو می آیم
نه چشمان فریبنده ات را می خواهم و نه لبان خیس تب دارت را
مرا یک آغوش به وسعت دستانت کافی است
دلم گرفته... غم هایم را بغل کن