ای سرنوشت از تو کجا می توان گریخت؟
من راه آشیان خود از یاد برده ام
یک دم مرا به گوشه ای تنها رها مکن
با من تلاش کن که بدانم نمرده ام
ای سرنوشت از تو کجا می توان گریخت؟
من راه آشیان خود از یاد برده ام
یک دم مرا به گوشه ای تنها رها مکن
با من تلاش کن که بدانم نمرده ام